تو با من چه کردی؟!
خودکار خود را برداشته ام و میخواهم چند خطی از تو بنویسم
تویی که در روز خورشید و در شب ماه و ستاره ی منی...
تویی که مانند پرنده بال پرواز کردن به من دادی و مرا از قفس تنهاییم رها کردی
حال که تو را در کنارم می بینم،حس بی انتها بودن میکنم
حس پرواز در اوج آسمان ها را دارم،با تو هر روزم زیباتر از روز گذشته است
با تو گذر هر فصل برایم شیرین است مخصوصا پاییز...
اگر تو نباشی در کنارم عقربه های ساعت برایم نمی چرخد...
اگر هم بچرخد هر ثانیه اش برایم یک عمر میگذرد...
مرا دیوانه کرده هر لحظه بودن با تو،دیوانه شدم،دیوانه ی عشق تو...
وقتی به چشمانت مینگرم سرشار میشوم از جمله های زیبا برای تو...
تو با من چه کردی که دارم می نویسم با تمام وجودم از تو
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلام :)

واقعا چیکار کرده
پاسخ: من و عاشق خودش کرده
هر کدام با بویی متفاوت
گرم، سرد، شیرین و تلخ
می گویند عطر را از فاصله دور که بزنی، بویش ماندگارتر است
راست گفته اند
آدمها را نیز از دور، دوست بداری، ماندنی ترند
گویی این روزها نزدیکی، لطف ماندن را کم میکند!!!
پاسخ:آدمها را نیز از دور، دوست بداری، ماندنی ترند" احسنت "

من از حرف جدایی ها
مرگ آشنایی ها
من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم......
پاسخ:باید یاد بگیریم جلوی این دنیا کم نیاریم و از هیچی نترسیم چون ثابت شده از هر چی بترسی سرت میاد... :(
جاده لحظه به لحظه با من می آید
گویی کنجکاو است که برای دیدار چه کسی چنین بیتابم !!!
پاسخ:ب هیشکی نباید اجازه بدی کنجکاوی کنه چون منتظر اینه ک خنجر بزنه اونم از پشت سر
پاسخ:خیلی قشنگ بود
که چرتکـه دست میگیرند و حساب و کتاب میکنند ...
و آن روز تـــو باید تــــاوان آن چه با من کردی را بدهی!
فقط نمیدانم ....
تاوان دادن آن موقع تـــو ، به چه درد من میخورد!؟!
پاسخ:اره واقعن هست ولی دیگه بدرد نمیخوره :(